نوشته شده توسط : سمیرا

موسیقی عجیبی ست مرگ.

بلند می شوی

و چنان آرام و نرم می رقصی

که دیگر هیچکس تو را نمی بیند

 

از : گروس عبدالملکیان

 

آموزش مراحل فعالسازی mms  ایرانسل



:: بازدید از این مطلب : 41
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 9 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سمیرا
 در این دقایق بسیار تلخ و تکراری
 یکی نشسته میان جهار دیواری
 یکی نشسته که تصویر او شبیه من است
 یکی که چاره ی کارش شده ست ناچاری
 کسی شبیه من و روزهای ابری من
 کسی که گم شده در بین خواب وبیداری
 دوچشم برده میان دو دست و می گرید
 وقطره های غروری که می شود جاری
 هنوز خاطره ها را عزیز می دارد
 نمی گذارد عشقش کشد به بیزار
 مرا در آینه می بیند و نمی شکند
 چقدر کار شگفتی ست خویشتن داری 
 


:: بازدید از این مطلب : 87
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 8 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سمیرا

ﺭﺍﻡ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺕ ﺳﻴﺮﻙ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻄﻴﻊ ﻛﺮﺩﻥ ﻓﻴﻠﻬﺎ ﺍﺯ ﺗﺮﻓﻨﺪ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﻱ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ .ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﭽﻪ ﺍﺳﺖ، ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﭘﺎﻫﺎﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻨﻪ ﺩﺭﺧﺘﻲ
ﻣﻲ ﺑﻨﺪﻧﺪ. ﺣﻴﻮﺍﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺗﻼﺵ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻧﻤيتوﺍﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﻨﺪ ﺧﻼﺹ ﻛﻨﺪ ﺍﻧﺪﻙ ﺍﻧﺪﻙ ﺍین ﻋﻘﻴﺪﻩ
ﻛﻪ ﺗﻨﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺧﻴﻠﻲ ﻗﻮﻱ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻭﺳﺖ ﺩﺭ ﻓﻜﺮﺵ ﺷﻜﻞ
ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ . ﻭﻗﺘﻲ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﺑﺎﻟﻎ ﻭ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪ ﺷﺪ ، ﻛﺎﻓﻲ ﺍﺳﺖ ﺷﺨﺼﻲ ﻧﺨﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﭘﺎﻱ ﻓﻴﻞ ﺑﺒﻨﺪﺩ ﻭ ﺳﺮ ﺩﻳﮕﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺎﺧﻪ ﺍﻱ ﮔﺮﻩ ﺑﺰﻧﺪ. ﻓﻴﻞ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﻫﺎ ﻛﺮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺗﻼﺷﻲ
ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ!
ﭘﺎﻱ ﻣﺎ ﻧﻴﺰ ، ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻓﻴﻠﻬﺎ، ﺍﻏﻠﺐ ﺑﺎ ﺭﺷﺘﻪ
ﻫﺎﻱ ﺿﻌﻴﻒ ﻭ ﺷﻜﻨﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﭽﮕﻲ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻨﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ، ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺟﺮﺍﺕ ﺗﻼﺵ ﻛﺮﺩﻥ ﻧﻤﻲ ﺩﻫﻴﻢ، ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ...
"ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺁﺯﺍﺩﻱ ، ﻳﻚ ﻋﻤﻞ ﺟﺴﻮﺭﺍﻧﻪ
ﻛﺎﻓﻴﺴﺖ!" 

 

آموزش اینترنت ایرانسل



:: بازدید از این مطلب : 83
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 6 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سمیرا

با یکی از دوستانم وارد قهوه‌خانه‌‌ای کوچک شدیم و سفارش‌ دادیم به سمت میزمان می‌رفتیم که دو نفر دیگر وارد قهوه‌خانه شدند و سفارش دادند: پنج‌تا قهوه لطفاً، دوتا برای ما و سه تا هم قهوه مبادا!سفارش‌شان را حساب کردند، دوتا قهوه‌شان را برداشتند و رفتند. از دوستم پرسیدم: «ماجرای این قهوه‌های مبادا چی بود؟» دوستم گفت: «اگه کمی صبر کنی بزودی تا چند لحظه دیگه حقیقت رو می‌فهمی.»
آدم‌های دیگری وارد کافه شدند. دو تا دختر آمدند، نفری یک قهوه سفارش دادند، پرداخت کردند و رفتند. سفارش بعدی هفت‌تا قهوه بود از طرف سه تا وکیل، سه تا قهوه برای خودشان و چهارتا قهوه مبادا! همان‌طور که به ماجرای قهوه‌های مبادا فکر می‌کردم و از هوای آفتابی و منظره‌ی زیبای میدان روبروی کافه لذت می‌بردم، مردی با لباس‌های مندرس وارد کافه شد که بیشتر به گداها شباهت داشت. با مهربانی از قهوه‌چی پرسید: قهوه‌ی مبادا دارید؟
خیلی ساده‌ است! مردم به جای کسانی که نمی‌توانند پول قهوه و نوشیدنی گرم بدهند، به حساب خودشان قهوه مبادا می‌خرند. سنت قهوه‌ی مبادا از شهرناپل ایتالیا شروع شد و کم‌کم به همه‌جای جهان سرایت کرد. در بعضی مکان‌ها شما نه تنها می‌توانید نوشیدنی گرم به جای کسی بخرید، بلکه می‌توانید پرداخت پول یک ساندویچ یا یک وعده غذای کامل را نیز تقبل کنید.
چه زیباست ما هم کمی بیشتر به این “مبادا”ها در زندگی فکر کنیم لبخند “مبادا”، سخاوت “مبادا”، مهربانی “مبادا”، محبت “مبادا” چه بسا کسانی در اطراف ما باشند که با این”مبادا”ها جان دوباره ای بگیرند، یادمان باشد که: امروز همان روز “مبادا” است، همان فردایی که دیروز نگرانش بودیم.

 

 

خرید شارژ ایرانسل



:: بازدید از این مطلب : 83
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 5 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سمیرا
 تو از شهر غریب بی نشونی اومدی
 تو با اسب سفید مهربونی اومدی
 تو از دشت های دور وجاده های پر غبار
 برای هم صدایی هم زبونی اومدی
 تو از راه می رسی ،‌ پر از گرد و غبار
 تمومه انتظار ، می اید همرات بهار
 چه خوبه دیدنت ، چه خوبه موندنت
 چه خوبه پاک کنم ، غبار رو از تنت
 غریب آشنا ، دوست دارم بیا
 منو همرات ببر ، به شهر قصه ها
 بگیر دست منو ، تو اون دستا
 چه خوبه سقفمون یکی باشه با هم
 بمونم منتظر تا برگردی پیشم
 تو زندونم با تو ، من آزادام 

 

آموزش مراحل فعالسازی mmsایرانسل



:: بازدید از این مطلب : 56
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 2 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سمیرا

يكي از نمادهاي مقدس مسيحيت, تصوير پليكان است. پليكان هرگاه هيچ غذايي براي خوردن نيابد, منقار خود را در گوشتش فرو مي برد تا بچه هايش را غذا دهد. ما اغلب قادر نيستيم بركتي را كه دريافت كرده ايم , درك كنيم. داستاني درباره پليكان وجود دارد كه در يك زمستان سخت, گوشت خودش را در اختيار فرزندانش گذاشت و خود را قرباني كرد. وقتي سرانجام از ضعف درگذشت, يكي از جوجه ها به ديگري گفت: بلاخره راحت شديم, از خوردن غذاي تكراري خسته شدم!
اشو:
عشق بزرگترين هديه خداست, غذاي روح است و آغازگر همه چيزهاي باشكوه, هنر آنرا بياموز.

 

آموزش فعالسازی mmsایرانسل روی ویندوز



:: بازدید از این مطلب : 53
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سمیرا

"شادمانی همه جا پشت در است در گشودن هنر است"

یه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی می کردن. پسر کوچولو یه سری تیله داشت و دختر کوچولو چند تایی شیرینی با خودش داشت. پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت: من همه تیله هامو بهت می دم؛ تو همه شیرینی هاتو به من بده. دختر کوچولوقبول کرد. پسر کوچولو بزرگ ترین و قشنگ ترین تیله رو یواشکی واسه خودش گذاشت کنار و بقیه رو به دختر کوچولو داد. اما دختر کوچولو همون جوری که قول داده بود، تمام شیرینی هاشو به پسرک داد. همون شب دختر کوچولو با ارامش تمام خوابید و خوابش برد. ولی پسر کوچولو نمی تونست بخوابه. چون به این فکر می کرد که همون طوری که خودش بهترین تیله اش رو یواشکی پنهان کرده، شاید دختر کوچولو هم مثل اون، یه خورده از شیرینی هاشو قایم کرده و همه شیرینی ها رو بهش نداده.
نتیجه اخلاقی داستان:
عذاب وجدان همیشه مال كسی است كه صادق نیست و آرامش مال كسی است كه صادق است. لذت دنیا مال كسی نیست كه با آدم صادق زندگی می كند، آرامش دنیا مال اون كسی است كه با وجدان صادق زندگی می كند و یه نکته دیگه این که همه ی آدم ها بقیه رو از منظر وجدان خودشون می بینند 

 

خرید شارژ ایرانسل



:: بازدید از این مطلب : 54
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 28 دی 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سمیرا

طرز تفکر خرچنگی چیست؟ آیا می دانستید اگر چند خرچنگ را حتی در جعبه ای رو باز قرار دهید، باز هم همان جا باقی می مانند و از جعبه خارج نمی شوند؟ با وجود اینکه خرچنگها می توانند به راحتی از جعبه بالا بخزند و آزاد شوند! این اتفاق نمی افتد، زیراطرز تفکر خرچنگی به آنها اجازه چنین کاری نمی دهد و به محض آنکه یکی از خرچنگ هابخواهد به سمت بالای جعبه برود، خرچنگی دیگر آن را پایین می کشد و به این ترتیب، هیچ یک از آنان نمی تواند به بالای جعبه برسد و آزاد شود. همه آنها می توانند آزاد
شوند؛ اما سرنوشتی که در انتظار تک تک آنهاست، مرگ است!
این مطلب در مورد انسان های حسود نیز مصداق دارد. آنها هیچگاه نمی توانند در زندگیشان پیشرفت کنند و دیگران را نیز از موفقیت باز می دارند. حسادت، نشانه ای از ضعف اعتماد به نفس است. هر چند این خصیصه ای همگانی است، اما وقتی حسادت، بخشی از خصایص1ملت شود، به معضلی بزرگ تبدیل خواهد شد. در آن صورت، این حسادت همگانی، نتایج فاجعه آمیزی در پی خواهد داشت، زیرا باعث تباهی تمام افراد آن ملت یا کشور می شود. 

 

آموزش مراحل فعالسازی mmsایرانسل



:: بازدید از این مطلب : 38
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 دی 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سمیرا

می گویند کشاورزی افریقایی در مزرعه اش زندگی خوب و خوشی را با همسر و فرزندانش داشت. یک روز شنید که در بخشی از افریقا معادن الماسی کشف شده اند و مردمی که به آنجا رفته اند ، با کشف الماس به ثروتی افسانه ای دست یافته اند .
او که از شنیدن این خبر هیجان زده شده بود ، تصمیم گرفت برای کشف معدنی الماس به آنجا برود. بنابر این زن و فرزندانش را به دوستی سپرد و مزرعه اش را فروخت و عازم سفر شد .
او به مدت ده سال افریقا را زیر پا می گذارد و عاقبت...
به دنبال بی پولی ، تنهایی و یاس و نومیدی خود را در اقیانوس غرق می کند .
اما زارع جدیدی که مزرعه را خریده بود ، روزی در کنار رودخانه ای که از وسط مزرعه میگذشت ، چشمش به تکه سنگی افتاد که درخشش عجیبی داشت . او سنگ را برداشت و به نزد جواهر سازی برد . مرد جواهر ساز با دیدن سنگ گفت که آن سنگ الماسی است که نمی توان قیمتی بر آن نهاد.
مرد زارع به محلی که سنگ را پیدا کرده بود رفت و متوجه شد سرتاسر مزرعه پر از سنگهای الماسی است که برای درخشیدن نیاز به تراش و صیقل داشتند.
مرد زارع پیشین بدون آنکه زیر پای خود را نگاه کند ، برای کشف الماس تمام افریقا را زیر پا گذاشته بود ، حال آنکه در معدنی از الماس زندگی می کرد ! 

 

آموزش فعالسازی mmsایرانسل روی ویندوز



:: بازدید از این مطلب : 59
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 دی 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سمیرا

بار دیگر شهری که دوست می داشتم - نادر ابراهیمی

تحمل تنهایی از گدایی دوست داشتن آسان تر است . تحمل اندوه از گدایی همه شادی ها آسان تر است . سهل است که انسان بمیرد تا انکه بخواهد به تکدی حیات برخیزد.


آموزش فعالسازی mmsایرانسل



:: بازدید از این مطلب : 73
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 دی 1392 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد